جدول جو
جدول جو

معنی کال و کول - جستجوی لغت در جدول جو

کال و کول
(لُ)
رجوع به کال و ’کال و کدو’ شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(لُ)
هیاهو. قال و قیل. قیل و قال. قال مقال. قال قال
لغت نامه دهخدا
(لُ کَ)
بس خام. سخت نارس. ناپخته
لغت نامه دهخدا
(هَُ)
در مقام عدم تناسب و تقابل بکار رود، چون خرد و بزرگ، ریز و درشت، فیل و فنجان و چیزهائی که با هم در کیفیت و کمیت در دو جهت مختلف و دور از تناسب و هم آهنگی باشند
لغت نامه دهخدا
(کَ تُ)
کفت و کول. دوش. (یادداشت مؤلف). رجوع به کول و رجوع به کت شود.
- به کت و کول هم جستن یا به کت و کول هم پریدن، از سر و کول هم بالا رفتن.
- به کت و کول هم زدن، به شوخی و مزاح بسر و روی یکدیگر زدن
لغت نامه دهخدا
تصویری از کت و کول
تصویر کت و کول
بازوها و شانه ها
از کت و کول افتادن: احساس خستگی شدید و طاقت فرسا کردن
فرهنگ فارسی معین
کته ی پخته
فرهنگ گویش مازندرانی
آدم ناقص
فرهنگ گویش مازندرانی